[ریاضیات] زوال ناپذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] جواب شدنی پایه ی ناتباهیده
[ریاضیات] متغیر های کران دار ناتباهیده
[ریاضیات] مقسوم علیه ناتباهیده
[ریاضیات] سطح تباه شده ی درجه ی دو
[زمین شناسی] یخچال بازساخته - الف) رجوع شود به glacier remanie. - ب) یخچالی که بعد از دوره ای از سکون، مجدداً فعال می شود.
[نساجی] ماده باز یافته شده
[زمین شناسی] سنگ بازساخته - یک سنگ آواری. - اصطلاح "regenerirte gresteine" توسط زیرکل استفاده شد. (1866).
[عمران و معماری] خاک ترمیم یافته [زمین شناسی] خاک ترمیم یافته
[آب و خاک] آب برگشتی
شروع کردن، اغاز کردن، اغاز نهادن، اغاز شدن، پرداختن سایر معانی: عضو یکی از انجمن های اخوت در آلمان، هلند و بلژیک در قرن سیزدهم میلادی، آغازیدن، آغاز کردن یا شدن، شروع کردن یا شدن، به وجود آم ...
فرود امدن، فروکش کردن، نزول کردن، پایین رفتن سایر معانی: (از مقام یا دارایی یا قدرت و غیره) تنزل کردن، نزول، تنزل، افول، افت، نزول کردن، پایین رفتن، تنزل رتبه ومقام [ریاضیات] منجر شدن ...