تعمیم، کلیت بخشی سایر معانی: عمومیت، کلیت، همگانش، عمومیت دادن [شیمی] عمومیت، تعمیم، کلیت، همگانش [ریاضیات] تعمیم، عمومیت، تعمیم دادن، عمومیت دادن، نتیجه گیری کلی و وسیع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانشناسى : تعمیم افراطى
[ریاضیات] اصل تعمیم
تعمیم پاسخ [روانشناسی] ← القا
واژههای مصوب فرهنگستان
گسترش معنایی [زبانشناسی] افزایش وسعت معنایی واژه |||متـ . توسع معنایی
فرایند ساختن یک مفهوم یا حکم یا اصل یا نظریه از تعداد محدودی موارد خاص و به کار بردن آن بهطور گستردهتر برای یک گروه کامل از اشیا یا رویدادها یا افراد [روانشناسی] ...