هوس، صدای هی و هین کردن، هی سایر معانی: به راست چرخیدن، دست راست رفتن (در برابر: به چپ چرخیدن haw)، (در تربیت و راندن اسب و گاو و غیره) هین، هی، برو جلو، به جلو (معمولا به صورت: gee up)، (خو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(معمولا توسط بچه ها ادا می شود) عجب !، نه بابا!، برو ببینم !
غازها سایر معانی: جمع واژه ی: goose
مواد رسوبی و ته نشین سطح زمین [زمین شناسی] آبرفت قدیمی الف) مواد آبرفتی قدیمی که بر روی سطح قرار گرفته اند مانند منطقه ماسه ای ساحل دریای شمال در آلمان. ب) ساپرولیت.
[زمین شناسی] آرگومان فرودینه زمینی یکی از 6 عنصر کپلر که بیانگر چرخش یک ماهواره روی یک مدار است. آرگومان حضیض زمینی نقطه ای روی یک مسیر مداری است وقتی که ماهواره در نزدیکترین فاصله به زمین ب ...
[نساجی] صمغ گیاه دریایی
[صنایع غذایی] صمغ کاراجینان : صمغ استخراج شده از جلبک دریایی Chondrous crispus و هترو پلی ساکاریدی است به وزن مولکولی 100000 تا 800000 که دارای گروههای سولفاته است.
حضیض
چیز مبادله شده
لباس توی خانه بانوان سایر معانی: (زنانه) لباس خواب، جامه ی غیررسمی، لباس خانه، neglige : لباس توی خانه بانوان [نساجی] کیمونو( اباس رسمی ژاپنی)
بستانکار، راهن، متعهدله سایر معانی: مضمون له [حقوق] متعهد له، مضمون له، بستانکار
(معماری)، خط یا قرنیس یا آذین به شکلs، یکجور گچبری که برش یا نیمر آن مانند است [زمین شناسی] سرریز قوسی، اوجی، اوجی سرریز