غرغره، گلو شویی، غرغره کردن سایر معانی: داروی غرغره، حلق شویه، صدایی مثل صدای غرغره در آوردن، نامفهوم حرف زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه) 1- باک را پر کردن 2- میگساری کردن