بازی [آیندهپژوهی] کوششی گروهی برای شبیهسازی موضوعی از آینده|||متـ . بازی کردن
واژههای مصوب فرهنگستان
بازی، قمار بازی سایر معانی: قمار، شرطبندی، مانور نظامی یا هر نوع عملیات تمرینی جهت آموزش و آمادگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتاق (ویژه ی) قمار
میز قمار (دارای سوراخ و شبکه ی ویژه هر قمار بخصوص)، میزبازی
بازیسازی سیاسیـ نظامی [علوم نظامی] شبیهسازی یک موقعیت با بهکارگیری عوامل سیاسی و نظامی و اجتماعی و روانشناختی و اقتصادی و علمی ...
قماربازی
نوعی بازی قدیمی، لاتار، بخت ازمایی کردن سایر معانی: (معمولا با: off) به قرعه کشی گذاشتن، لاتاری کردن، (نادر- با: for) در قرعه کشی شرکت کردن، (در عرشه ی کشتی) توده ی طناب و پارچه ی بادبانی وغ ...