raffle
معنی
نوعی بازی قدیمی، لاتار، بخت ازمایی کردن
سایر معانی: (معمولا با: off) به قرعه کشی گذاشتن، لاتاری کردن، (نادر- با: for) در قرعه کشی شرکت کردن، (در عرشه ی کشتی) توده ی طناب و پارچه ی بادبانی وغیره، خرت و پرت
سایر معانی: (معمولا با: off) به قرعه کشی گذاشتن، لاتاری کردن، (نادر- با: for) در قرعه کشی شرکت کردن، (در عرشه ی کشتی) توده ی طناب و پارچه ی بادبانی وغیره، خرت و پرت
دیکشنری
قرعه کشی
اسم
raffleنوعی بازی قدیمی
raffleلاتار
فعل
raffleبخت ازمایی کردن
ترجمه آنلاین
قرعه کشی
مترادف
bet ، betting ، disposition ، draw ، drawing ، flier ، gambling ، game of chance ، gaming ، long odds ، lots ، numbers ، numbers game ، pool ، random shot ، speculation ، stake ، sweep ، sweepstake ، tossup ، wager ، wagering