نگارۀ گاما ـ گاما [ژئوفیزیک] ← نگارۀ چگالی
واژههای مصوب فرهنگستان
ورزش : گارد [کاراته] گامائه - گارد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگار، چکمه
(به ویژه در تصاویر و علامات خانوادگی که بر سپر ترسیم می کردند) ساق پا یا دست حیوان چهارپا
جست وخیز، جست رقص
نوعی شیروانی چارترک
گامبیا (کشوری در غرب افریقا که از سه طرف با سنگال هم مرز است - عضو کشورهای مشترک المنافع بریتانیا - اسم رسمی آن: the gambia)
روناسیان، درخت کاد هندی، درخت کاد اصفر سایر معانی: gambir گ [نساجی] رنگ زردی حاوی مقدار زیادی ماده مازوجی ( که در رنگرزی و دباغی بکار می رود )
قماربازان گمنام [اعتیاد] گروهی خودیار متشکل از معتادان به قمار که با برنامهای دوازدهقدمی درمان میشوند|||اختـ . قُماگ GA ...
قماربازی
نار هندی سایر معانی: گامبوژ (نوعی صمغ که از درخت مناطق حاره ای آسیا به نام garcinia hanburyi به دست می آید و در طب و رنگ سازی مصرف دارد)، صمغ کامبوجی، راتیانه ی هندی
طفره، جست، جست و خیز، ورجه ورجه، پرش کردن، جست و خیز کردن سایر معانی: الیز، جفت و لگد، پایکوبی، ورجه ورجه در رقص