گستاخی، صفرا، زردآب، زهره، تلخی، تاول، عیب، لکه، زخم پوست رفتگی، پوست بردن از سایر معانی: زنندگی، عداوت، دلخوری، پر رویی، زرداب، (متون قدیمی) کیسه ی صفرا، (در اثر مالش و تماس با چیزی زبر) خر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زَهره [پزشکی] کیسهای گلابیشکل، به طول 7 تا 10 سانتیمتر، که در زیر قطعۀ راست کبد واقع شده و محل ذخیرۀ زرداب است|||متـ . کیسۀ صفرا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(جانورشناسی) خرد پشه (تیره ی cecidomyiidae - در گیاهان ایجاد قلمبه شدگی یا ورم می کنند)
(جانورشناسی) زنبور کوچک (تیره ی cynipidae که لارو آن آفت گیاه است)، حشره پرده بال مازو از خانواده cynipidae
[زمین شناسی] زنبورهای گال زا.
دلاورانه، شجاعانه، سلحشورانه، ازروی زن نوازی وتعارف، عاشقانه
(ارتش) رشادت در عملیات رزمی
کیسه صفرا، زهره دان سایر معانی: (کالبدشناسی) کیسه ی صفرا، زردابدان، زهره دان، کیسه صفرا
گال (شهری در جنوب غربی کشور سریلانکا - سیلان)
(کشتی جنگی دریای مدیترانه در قرون 16 و 17 - دارای سه دکل و بادبان و توپ های سنگین) گاله آس، کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون ‡1 و 81
گالیون (کشتی بزرگ دارای سه یا چهار دکل که در قرون 15 و 16 به عنوان کشتی جنگی و یا کشتی تجارتی به کار برده می شد)، کشتی بادبانی بازرگانی یا جنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
گالریا، حیات یا محوطه یا گذرگاه بزرگ (طاق آن اغلب از شیشه است و برای نمایش آثار هنری یا پاساژ ساخته می شود)، پاساژ، بازارچه