معنی
سایر معانی: زنندگی، عداوت، دلخوری، پر رویی، زرداب، (متون قدیمی) کیسه ی صفرا، (در اثر مالش و تماس با چیزی زبر) خراشیدن یا زخمی کردن یا شدن، پوست رفته کردن یا شدن، آزردن، رنجه دادن، زخم (به ویژه بر پشت اسب و خر)، پوست رفتگی، جرب، آزردگی (در اثر پوست رفتگی)، گری، (گیاه شناسی) آماس بافت های گیاهی (در اثر آفات و انگل ها)، ورم بافت، گال، مازو، غنج، ساییدگی، ساییدن