معنی

گستاخی، صفرا، زردآب، زهره، تلخی، تاول، عیب، لکه، زخم پوست رفتگی، پوست بردن از
سایر معانی: زنندگی، عداوت، دلخوری، پر رویی، زرداب، (متون قدیمی) کیسه ی صفرا، (در اثر مالش و تماس با چیزی زبر) خراشیدن یا زخمی کردن یا شدن، پوست رفته کردن یا شدن، آزردن، رنجه دادن، زخم (به ویژه بر پشت اسب و خر)، پوست رفتگی، جرب، آزردگی (در اثر پوست رفتگی)، گری، (گیاه شناسی) آماس بافت های گیاهی (در اثر آفات و انگل ها)، ورم بافت، گال، مازو، غنج، ساییدگی، ساییدن

دیکشنری

گال
اسم
bile, gall, yellow bile, cholerصفرا
Vesper, gall, bile, Evening Star, Hesperus, Morning Starزهره
impudence, insolence, arrogance, audacity, impertinence, gallگستاخی
bile, gall, saniesزردآب
bitterness, virulence, poignancy, gallتلخی
gallزخم پوست رفتگی
blister, scorch, scald, blain, bleb, gallتاول
spot, stain, blob, smudge, smear, gallلکه
fault, flaw, defect, blemish, deficiency, gallعیب
فعل
gallپوست بردن از

ترجمه آنلاین

صفرا

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.