دیرگداز ذوبیـ ریختگی [سراميک] دیرگدازی که در حالتِ مذاب در قالب ریخته و شکل داده میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] لایه نفوذی مدفون یک لایه ی کم مقاومت که قبل از تشکیل الایه ی رونشستی سطحی و از طریق نفوذ نا خالصی در ماده ی نیمرسانا ساخته می شود .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(verb transitive) باطراف منتشر کردن، منتشر شدن، گسترش یافتن
ازروی دست پاچگی ,سراسیمگی
[برق و الکترونیک] پیوندی نفوذی پیوندی که بر اثر نفوذ ناخالصی به داخل بلور نیمرسانا تشکیل می شود.
[برق و الکترونیک] ترانزیستور پیوند- نفوذی ترامزیستوری که الکترودهای امیتروکلکتور آن به وسیله ی نفوذ ناخالصی فلز به پولک نیم رسانا و بدون گرمایش آن ساخته می شود.
[شیمی] نور پخش شده، نور پخشیده [سینما] نور پخش شده
[برق و الکترونیک] مقاومت نفوذی نوعی مقاومت مدار مجتمع که از طریق فرایند نفوذ در بستر نیمرسانا ساخته می شود.
[برق و الکترونیک] ترانزیستور پیوند- نفوذی رونشستی نوعی ترانزیستور پیوندی که از رشد لایه نازک نیمرسانا با خلوص بالا بر روی نیمرسانایی از همان نوع ولی با ناخالصی شدید به دست می آید .
اشک درچشمانش پر شد
تیره، ابری، پوشیده از ابر، تیره و گرفته، سحابی سایر معانی: (آبگونه) گل آلود، کدر، گرفته، لای دار، مبهم، نامشخص، ابر مانند، (در مورد سنگ مرمر و چوب و غیره) دارای نقش ابر مانند، رگه دار [آب و ...
هذیانی سایر معانی: دچار هذیان، فلادگوی، هیجان زده، شوریده، پرت گو