انبوه، پر پشت سایر معانی: پوشیده از بته و خاربن، بته زار، پربته، بته مانند، پرمو و فرچه مانند، جاروبکی، پشمالو و گسترده، پاچه بزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیره، کرکی، ریش ریش، خواب دار سایر معانی: مبهم، ناروشن، ناآشکار، گرفته، تار، گنگ، (کامپیوتر) نامعلوم، (مانند یا پوشیده از کرک یا پرز) پرزدار، پرزمانند، پرزناک، کرک سان، کرک دار، وز کرده، پرز ...
ژولیده، زبر، مویی، درهم، مودار، پشمالو، کرک شده، مو دراز سایر معانی: پر مو، پر پشت، گوریده، کرک دار، پرزدار