پختاسباب [سراميک] قطعات دیرگدازی که بهعنوان پایۀ نگهدارندۀ بدنۀ خام در کورههای پخت به کار میروند
واژههای مصوب فرهنگستان
آرایۀ شهری [حملونقل درونشهری - جادهای] تجهیزاتی مانند چراغ و نیمکت و علائم راهنمایی و اتاقک و گلدان که در خارج از سطح سوارهرو خیابانها نصب میشود ...
متاع، محموله سایر معانی: کالا، مال التجاره، اروس، پارچه، (انگلیس) محموله، بار، جنس، اموال منقول، متعلقات شخصی، دارایی، دارایی منقول [حسابداری] کالا [حقوق] جنس، کالا [نساجی] کالا - کالای نساج ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی