دوشاخهای، دوشاخه شدن، دوشاخه کردن، بدوشاخه منشعب کردن سایر معانی: تقسیم به دو مسیر شدن، دارای دو شاخ یا دو مسیر [دندانپزشکی] به دو شاخه کردن، دو شاخه شدن [برق و الکترونیک] دو راهه شدن، چنگال ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] اتصال چنگالی، اتصال دو راهه
زاویهای، گوشه دار، گوشهای، لاغر سایر معانی: زاویه دار، قناس، استخوانی، ناموزون و ناجور [عمران و معماری] زاویه ای - گوشه دار - گوشه ای [برق و الکترونیک] زاویه ای [ریاضیات] زاویه ای، مربوط به ...