مدخل، دهانه، بیان، غنچه، دهان، دهنه زدن، در دهان گذاشتن، ادا و اصول در اوردن، فرمودن، گفتن سایر معانی: دهن، پوز، فم، نان خور، عائله، دهان کجی، شکلک، مصب، سر، در، (به صورت دکلمه یا لحن مصنوعی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زانویی، سیفون، لوله خمیده یا شتر گلو، از لوله یا سیفون رد کردن سایر معانی: (با لوله یا سیفون) کشیدن، درآوردن، بیرون مکیدن، (مجازی) درکشیدن، منتقل کردن، کش رفتن، منگل، شترگلو، خرطوم آبی، ماشو ...
هیجان، گردباد، توفان، سیاه باد سایر معانی: (به ویژه در آمریکا و استرالیا) دیو باد، چرخ باد، توفان پیچنده، توف باد (twister هم می گویند)، طغیان، یکجور گردباد که در باختر، میوزد، گردباد، طغیان ...
لوله یا مجرای بالا رفتن دود در ناو [حملونقل دریایی]
واژههای مصوب فرهنگستان