بر جسته کاری، منبت کاری، حاشیه گذاری سایر معانی: مشبک کاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملیله دوزی سایر معانی: ملیله کاری، زر دوزی، تزئیناتی بشکل ذرات ریز یا دانه های تسبیح که امروزه بصورت سیم های ریز طلا ونقره و یا مسی دراطراف الات زرین وسیمین ساخته می شود، ملیله دوزی کردن [نس ...
شبکه، شبکه بندی، توری منظم، کار مشبک، شبکه کاری سایر معانی: با شبکه یا محجر پوشاندن، آژگن دار کردن، داربست دار کردن، شباک، تارم، چوب بست، محجر، غلبکن، بی چاز، هر چیز شبکه مانند یا شباک مانند ...