درست کننده، تنظیم کننده، تدوین کننده، کالبدساز، قالب ساز [سینما] دستگاه پروژکتور فیلم [برق و الکترونیک] قاب ساز وسیله ای برای تنطیم تجهیزات نمابر تجهیزات نمابر به گونه ای که شروع و پایان یک ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بانی، موسس، قالب گیر، بنیان گذار، برپا کننده، ریخته گر، لنگ شدن، فرو نشستن، فرو رفتن، خیط و پیت شدن، از پا افتادن، سر خوردن، خیط و پیت کردن، فرو ریختن سایر معانی: سکندری خوردن، زمین خوردن، ل ...