راهرو، دالان، دهلیز، راه سرپوشیده سایر معانی: کریدور، سرسرا، (باریکه ی زمین یا راه از میان کشور خارجی یا ناحیه) نواره [عمران و معماری] راهرو - دالان [زمین شناسی] راهرو، دالان ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهرو، سرسرا، دهلیز، هشتی، دالان سرپوشیده سایر معانی: (کالبدشناسی - جانورشناسی) دهلیز، دهلیزه، دالان، رواق، کفش کن، رجوع شود به: lobby، راهرو سرپوشیده میان دو واگن مسافربر [زمین شناسی] دهلیز ...
اطاق انتظار، اتاق انتظار سایر معانی: سالن انتظار