تولد، تازه پیدا شدگی، نوظهوری و آغازی سایر معانی: nascence : تازه پیدا شدگی، نوظهوری و اغازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منبع، والدین، پدر یا مادر، بعنوان والدین عمل کردن سایر معانی: پدر، مادر، والد، والده، پدر و مادر، پدر و فرزندی، مادر و فرزندی، (گیاه یا جانور یا سازواره) زادگر، اصل، سرچشمه، منشا، (به ویژه ش ...
ریشه، اصل، زمینه، پایه، اساس، بنیاد، عنصر، بن، بنیان، فرزند، اصول، سر چشمه، بنه، پوزه بخاک مالیدن، از عددی ریشه گرفتن، ریشه کن کردن، ریشه دار کردن، داد زدن سایر معانی: ریشه ی هوایی aerial ro ...
منبع، سر چشمه سایر معانی: مظهر [زمین شناسی] سرچشمه فورانی رود - سرچشمه یک رود را گویند.