طفل یتیم، بی پدر و مادر، یتیم کردن سایر معانی: یتیم، بی پدر، بی مادر، وابسته به یتیم ها، یتیمی، بی پدر و مادری، وابسته به داروی شفابخشی که چون سودآور نیست تولید نمی شود [کامپیوتر] جدا افتاده ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی