معنی

طفل یتیم، بی پدر و مادر، یتیم کردن
سایر معانی: یتیم، بی پدر، بی مادر، وابسته به یتیم ها، یتیمی، بی پدر و مادری، وابسته به داروی شفابخشی که چون سودآور نیست تولید نمی شود
[کامپیوتر] جدا افتاده در صفحه آخر، یتیم، آخرین خط یک پاراگراف که در بالای یک صفحه از متن تنها قرار دارد . - تنها، یتیم - 1. آخرین خط یک پاراگراف اگر به تنهایی به عنوان اولین خط یک صفحه ظاهر شود. برخی از واژه پردازها به طور خودکار مانع از به وجود آمدن چنین خطوطی می شوند . 2. محصول کامپیوتری که سازنده اش دیگر از آن پشتیبانی نمی کند، یا سازنده ی آن از تجارت کنار کشیده است . مثلاً کامپیوتر Amiga امروزه یک کامپیوتر بدون پشتیبان است .

دیکشنری

یتیم
اسم
orphanطفل یتیم
فعل
orphanیتیم کردن
صفت
orphanبی پدر و مادر

ترجمه آنلاین

یتیم

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.