[شیمی] شناورسازی در کف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درفش، اماده ارائه دادن، نزدیک، اینده سایر معانی: در دست تهیه، زیر چاپ، آماده ی ارائه، زودآیند، قریب الوقوع، آماده (ی مصرف)، در دسترس، موجود، بی شیله پیله، رک و راست، صدیق، صمیمی و راستگو، در ...
سرراست، مستقیما، فورا، بیدرنگ
[ریاضیات] روش آدمز بشفرت
پس و پیش، از یک سو به سوی دیگر، عقب و جلو، به عقب و جلو
(از راه هنر) موجودیت دادن به، شکل و جسم دادن، آشکار ساختن
(ادبی) بیرون رفتن یا آمدن، برون شدن
[ریاضیات] رفت و برگشت کردن
1- شاخ و برگ در آوردن 2- به عمل در آوردن، کوشیدن 3- پیشنهاد کردن 4- منتشر کردن، انتشار دادن 5- (کشتی) بندرگاه را ترک کردن
بیرون دادن، متصاعد کردن، (صدا یا دود و غیره) دادن، (داد) زدن یا کشیدن
عازم شدن سایر معانی: 1- چاپ کردن، منتشر کردن 2- گفتن، بیان کردن
جلو، پیش، موازی با طول، همراه، طول، در امتداد خط سایر معانی: در امتداد، سرتاسر، در کنار، در راستای، درطول، به موازات، در خط، به جلو، رو به جلو، به پیش، با، در حال ادامه، در حال اجرا، اجرا، ( ...