قابل فروش، قابل عرضه در بازار سایر معانی: فروختنی، مرغوب، دارای خریدار، باب بازار، وابسته به خرید و فروش، دادوستدی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل حصول، بدست اوردنی سایر معانی: بدست اوردنی، قابل حصول