بطور نمایان، بظاهر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظاهرا، در ظاهر، به طور سطحی، وانمودی، نموداری، برون سوی، به طرف خارج، در خارج، (در) بیرون، برحسب ظاهر