outwardly
معنی
ظاهرا، در ظاهر، به طور سطحی، وانمودی، نموداری، برون سوی، به طرف خارج، در خارج، (در) بیرون، برحسب ظاهر
ترجمه آنلاین
از نظر ظاهری
مترادف
apparently ، as far as one can see ، evidently ، externally ، for all intents and purposes ، in appearance ، officially ، on the face of it ، on the surface ، ostensibly ، professedly ، seemingly ، superficially ، to the eye