مسافر همیشگی [حملونقل هوایی] مسافری که بهکرّات با یک شرکت هواپیمایی سفر کرده است و به همین دلیل از تخفیف ویژه برخوردار میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بلند پرواز، (مجازی) پر لاف و گزاف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رساله، کتابچه، جزوه، دفترچه، کتاب کوچک سایر معانی: دفترچه، کتابچه [نساجی] جزوه
خلبان، رهبر، لیدر، پیلوت، خلبان هواپیما، راننده کشتی، چراغ راهنما، اسباب تنظیم و میزان کردن چیزی، ازمایشی، رهبری کردن، راندن، خلبانی کردن سایر معانی: وابسته به خلبانی، (هواپیما و فضاناو) ران ...