1- وارد شدن، داخل شدن 2- تحویل دادن، سپردن، دادن 3- پس دادن، اعاده کردن 4- تا کردن، دولا کردن، تو گذاشتن 5- (عامیانه) به بستر رفتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغییر، دگرگونی، تحول، فراز و نشیب زندگی سایر معانی: بی ثباتی، تغییرپذیری، دگرسان پذیری، اطمینان ناپذیری، (جمع) فراز و نشیب، پستی و بلندی، تغییر و تبدیل، تواتر
(نوعی خاگینه که در ماهیتابه ی مسطح دارای برآمدگی های شطرنجی سرخ می کنند و با شیره می خورند) وافل، (انگلیس) پرت و پلا گفتن، چرت و پرت گفتن، کتره گویی کردن، تردید داشتن، مرددانه حرف زدن، دودل ...
شستشو، شکست، زیان، از پا در اوردن، کثافات را پاک کردن، از بین بردن، شستشو کردن سایر معانی: شستن با آب پر فشار، فرسایش، آب بردگی، باران شویش، گودی یا شکاف (در اثر فرسایش)، (خودمانی) 1- (از بر ...