قالب، گچ گیری، مهره ریزی، طاساندازی، مطرود، ریختن، پخش کردن، معین کردن، انداختن، در قالب قرار دادن، افکندن، بشکل در اوردن سایر معانی: (با زور یا فشار) افکندن، پرتاب کردن، پرت کردن، جمع بستن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی