[خودرو] انتقال و توسعه اتش(شعله)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] طیف سنجی شعله ای مشاهده طیف شعله ای و تمام فرآیندهای ثبت و اندازه گیری که همراه آن است.
افشانش شعلهای [خوردگی] نوعی افشانش گرمایی که در آن مادۀ پوششی با تزریق در شعلۀ اُکسیسوخت گازی بهصورت مذاب درمیآید و سپس بر سطح موردنظر پاشیده و بهخوبی جذب آن می ...
واژههای مصوب فرهنگستان
رقص فلامنکو، رقص تند کولیها اسپانیا سایر معانی: فلامنکو (نوعی رقص و پایکوبی اسپانیایی)
(قطع اشتعال در موتور جت هواپیما در اثر عیب فنی یا وضع جوی) خفگی، متوقف ساختن موتور هواپیما
ضد اتش، ضد شعله، عایق شعله سایر معانی: نسوز، ضد آتش، پاد آتش، سوز [نساجی] ضد آتش کردن - جلو گیری از گسترش آتش
[کامپیوتر] آتش افروز
شعله خنثی [مهندسی جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی شعله اُکسیسوخت گازی که نه کاهنده است و نه اُکسنده
[برق و الکترونیک] آشکار ساز اشکال - شعله فتوالکتریکی کنترل فتوالکتریکی که به هنگام خاموش شده شعله مصرف کننده سوخت، جریان سوخت را قطع می کند.
وضع بد را بدتر کردن، روی آتش بنزین ریختن
[معدن] چراغ اطمینان شعل های (خدمات فنی)
سوزان، شعله ور، در حال سوختن سایر معانی: مشتعل، هیجان زده، پر التهاب