flameproof
معنی
ضد اتش، ضد شعله، عایق شعله
سایر معانی: نسوز، ضد آتش، پاد آتش، سوز
[نساجی] ضد آتش کردن - جلو گیری از گسترش آتش
سایر معانی: نسوز، ضد آتش، پاد آتش، سوز
[نساجی] ضد آتش کردن - جلو گیری از گسترش آتش
دیکشنری
شعله ور
صفت
flameproofضد شعله
fireproof, flameproofضد اتش
flameproofعایق شعله
ترجمه آنلاین
ضد شعله