تب و تاب، تابش، الو، شعله، شورعشق، شعله زدن، زبانه کشیدن سایر معانی: زبانه(ی آتش)، آفرازه، وخشه، تابا، ورزم، لخچه، گر، شعله مانند، وخشه سان، الو سان، درخشان، احساس قوی، عشق، فزون خواست، شرار ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(زیست شناسی) یاخته ی شعله ای
دستگاه مخصوص سوزاندن علف
پوستهزدایی شعلهای [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] زدودن پوستههای اکسیدی به روش حرارتدهی که در آن اختلاف ضریب انبساط حرارتی موجب از میان رفتن پوستهها می&zwnj ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] طیف سنجی نشر شعله ای
ماشینکاری شعلهای [مهندسی جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فرایندی در برشکاری اُکسیسوخت گازی که در آن قطر قطعهها را، درحالیکه زاویه برخورد شعله با قطعه تند یا ...
[شیمی] نورسنجی شعله ای
[شیمی] نورسنج شعله ای [زمین شناسی] نورسنج شعله ای یک طیف سنج نوری که از برانگیختگی شعله ای نمونه ها، معمولاً ترکیبات محلول، برای فراهم آوردن طیف تحلیل استفاده می کند. نیز ببینید: فومتر. ...
اندودکاری شعلهای [خوردگی] پوششدهی یک شیء با فلز یا آلیاژ مذاب در مجاورت شعله
اندودکاری شعلهای [مهندسی مواد و متالورژی] پوششدهی یک شیء با فلز یا آلیاژ مذاب در مجاورت شعله
[نساجی] پارچه ضد آتش
انتشار شعله [شیمی] گسترش شعله به سمت مواد سوختنی