[برق و الکترونیک] مدار آتش کننده [زمین شناسی] مدار آتشباری به مجموعه سیمهای چاشنیها ی برقی که هریک نوعی مقاومت الکتریکی هستندوبه یک منبع برق متصل می شوند وبرای آتشکاری به کارمی روند مدار انف ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] سرعت احتراق
[برق و الکترونیک] درجه حرارت احتراق
[برق و الکترونیک] ولتاژ آتش کردن
[برق و الکترونیک] سیم احتراق
[معدن] آتشباری الکتریکی (آتشباری)
احتراق ناقص علوم مهندسى : بدسوزى علوم هوایى : بدسوزى
ایجاد حریق عمدی، اتش زنی سایر معانی: (حقوق) ایجاد حریق به طور عمد، آتش افروزی، حرق
مرحلۀ احتراق [قطعات و اجزای خودرو] سومین مرحله از مراحل چهارگانۀ چرخۀ کار موتورهای درونسوز که در آن براثر سوختن مخلوط سوخت و هوا در داخل سیلندر پیستون بهطرف پایین رانده میش ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شلیک، رگبار، تیرباران، شلیک بطور دستهجمعی، بصورت شلیک در کردن، شلیک کردن سایر معانی: (جنگ افزار یا سخن و غیره) رگبار، باران، شلیک پی در پی، به صورت رگبار فرستادن یا آمدن، پشت سر هم شلیک کردن ...
ترتیبی که عمل احتراق در سیلندرهای مختلف موتور مطابق با آن صورت میگیرد [قطعات و اجزای خودرو]
فضایی بین سرسیلندر و دیوارۀ داخلی سیلندر و تاج پیستون در نقطۀ مرگ بالا که احتراق در آن صورت میگیرد [قطعات و اجزای خودرو]