برق، برق زدن، اذرخش، بارقه سایر معانی: آذرخشیدن، برق زدن (آسمان)، ابرنجک زدن، برق مانند، آذرخشین، آذرخش سا، برق آسا، (رعد و) برق، صاعقه، برق در رعد وبرق، اذرخش زدن [برق و الکترونیک] آذرخش تخ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی