معنی

برق، برق زدن، اذرخش، بارقه
سایر معانی: آذرخشیدن، برق زدن (آسمان)، ابرنجک زدن، برق مانند، آذرخشین، آذرخش سا، برق آسا، (رعد و) برق، صاعقه، برق در رعد وبرق، اذرخش زدن
[برق و الکترونیک] آذرخش تخلیه ی الکتریکی بین ابرها یا ابر و زمین .
[کوه نوردی] روش سبکبار
[آب و خاک] آذرخش

دیکشنری

رعد و برق
اسم
power, electricity, lightning, lightning, flash, sheenبرق
lightningبرق زدن
spark, lightning, twinkle, spunkieبارقه
lightning, levin, firelight, thunderboltاذرخش

ترجمه آنلاین

رعد و برق

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.