سپری، متناهی سایر معانی: فرزانه، با معرفت، فرهیخته، آموخته، والا، فراگشته، نابود، شکست خورده، کسی که کارش تمام است (یا کارش ساخته است)، پایان یافته، تمام (شده)، انجامیده، کامل (شده)، تکمیل ( ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] کالای ساخته شده
[پلیمر] پلی استر تکمیل شده(در نساجی)
ابعاد نهایی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ابعاد چوب پس از ماشینکاری
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] ظریف تراشی، باز پرداخت
[عمران و معماری] آهک اندودی
[زمین شناسی] آهک اندودی
[نساجی] کارخانه تکمیل - سالن تکمیل [ریاضیات] نورد تکمیل، دستگاه نورد نهایی، دستگاه پس نورد، نورد پایان
[عمران و معماری] رنگ رویه
(مدرسه ی دخترانه که علاوه بر دروس معمولی به آنان آداب زندگی و معاشرت و خانه داری می آموختند) مدرسه ی تکمیل ساز، مدرسه ی معرفت آموز، اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میس ...
[ریاضیات] دندانه ی پرداخت
حسن ختام