دستمالی، در تاریکی پی چیزی گشتن، ازمودن، کورمالی کردن سایر معانی: کورمال کورمال رفتن، (در تاریکی) جستجو کردن، کورمال کردن، (خودمانی - عشقبازی) دست به بدن دیگری مالیدن، لمس کردن، جستجو (در تا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی