بودجۀ امکانسنجی [مدیریت - مدیریت پروژه] بودجهای که تنها برای مرحلۀ امکانسنجی پروژه اختصاص مییابد
واژههای مصوب فرهنگستان
[حقوق] گزارش توجیهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امکان سنجی [حسابداری] بررسی امکان سنجی [کامپیوتر] مطالعه امکان سنجی ؛ امکان سنجی [زمین شناسی] مطالعات امکان سنجی، مطالعات توجیه فنی و اقتصادی، مطالعات اولیه [صنعت] مطالعه امکان سنجى - مرحله ...
الغاءپذیرى
[ریاضیات] بهینگی اولیه و شدنی دوگان
[عمران و معماری] توجیه اقتصادی [آب و خاک] امکان سنجی اقتصادی
لغو نکردنی، الغاء نشدنی، فس نا پذیری
[ریاضیات] نشدنی
پیشامکانسنجی [مدیریت - مدیریت پروژه] مطالعات مقدماتی بهمنظور تعیین ارزش پروژه برای ورود به مرحلۀ امکانسنجی
عدم امکان، امکان ناپذیری، کارنشدنی سایر معانی: ممکن نبودن، ناشایندگی [ریاضیات] عدم امکان
مطالعات مقدماتی بهمنظور تعیین ارزش پروژه برای ورود به مرحلۀ امکانسنجی [مدیریت - مدیریت پروژه]
سندی که در آن همۀ راهحلهای موجود برای دستیابی به اهداف پروژه بررسی و ارزیابی میشود و، درضمن توصیف کلی راهحل پیشنهادی، دلایل انتخاب آن تبیین میشود [مدیریت - مدیر ...