خداترسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خود سری، خیره سری سایر معانی: بی ترسی، بی باکی
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود، ادم بیپر
خدا ترس
با ترس و لرز، در واهمه ی زیاد
ترس ناشی از حسادت
انهایی که نترسیدندپیروز شدند
ترس، مهیب یا ترسناک سایر معانی: انگیزنده ی ترس و احترام، اعجاب انگیز، بهت آور، ترس آور، هراس انگیز، بسیار بد، وحشتناک، (عامیانه) خیلی، عظمت
خیرگی، خیره سری، چیرگی، سر زندگی سایر معانی: گستاخی، بی باکی، تهور
خیره سری، سر زندگی، شجاعت، دلیری، مردانگی، سلحشوری، جلوه سایر معانی: دلاوری، تهور، پر دلی، شهامت، کنداوری، جاه، شکوه، نما، جلال، شکوهمندی
اضطراب اَختگی [روانشناسی] اضطراب پسربچه از اخته شدن به دست پدر به دلیل احساسات جنسی نسبت به مادر
واژههای مصوب فرهنگستان
بی پروا، راز دار، مطمئن، دلگرم سایر معانی: خاطر جمع، دارای اعتماد به نفس (self-confident هم می گویند)، بی باک، رجوع شود به: confidant