دم لابه سایر معانی: مداهنه، تملق، سبزی پاک کنی، مداهنه کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مداهنه کنان، متملقانه، چاپلوسانه، ازروی سبزی پاک کنی
چاپلوسی، خوش ایند، خود ستایی، خوشامد، خوش آمد، تملق سایر معانی: تعریف زیادی، مداهنه، لاوه، شفرا، آشمال، پلواس، موس موس
پست، چاپلوس، دون، شایسته نوکران سایر معانی: وابسته به بردگان، بردگی، (قدیمی) برده، برده مانند، نوکرانه، چاکرانه، زبون، نوکر ماب، اهل خوش خدمتی، بله قربان گو، سرسپرده، کاسه لیس
در خور بندگان، بنده وار، غلام صحت، وابسته بتقلید کورکورانه سایر معانی: برده مانند، غلام مانند، بی اراده، تسلیم، کاسه لیس، چکمه لیس، نوکر ماب، بی چون و چرا، کورکورانه، فاقد ابتکار، تقلیدی، گو ...