[بهداشت] مراقبت خانوادگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] منحنی مشخصه
پزشک خانوادگی، پزشک خانواده، پزشک خانواده یاخانوادگی
[بهداشت] بهداشت خانواده
روش تعامل خانواده [روانشناسی] روشی برای مطالعۀ رفتار خانواده ازطریق مشاهدۀ تعامل اعضای آن در موقعیتی واپایششده، مانند آزمایشگاه یا درمانگاه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مرد عیالوار، زن و بچه دار، مرد خانواده دار، عیال مند، دارای نان خور، دارای نانخور مرد خانواده دوست، زن و بچه دوست
فیلم خانوادگی [سینما و تلویزیون] فیلم سرگرمکننده و فاقد خشونت و بینزاکتی و بدزبانی و تصاویر مستهجن که تماشای آن برای همۀ اعضای خانواده مناسب است ...
[کامپیوتر] خانواده کامپیوترها
[ریاضیات] دسته ی منحنی ها
[ریاضیات] دسته ی سطوح
الگوی خانوادگی [روانشناسی] کیفیت خاص روابط میان اعضای یک خانوادۀ مشخص که برحسب شدت عاطفه و نگرش اعضای خانواده به یکدیگر سنجیده میشود ...
تنظیم خانواده [بهداشت] تنظیم خانواده