family man
/ˈfæməliˈmæn/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

مرد عیالوار، زن و بچه دار، مرد خانواده دار، عیال مند، دارای نان خور، دارای نانخور مرد خانواده دوست، زن و بچه دوست

دیکشنری

مرد خانواده

ترجمه آنلاین

مرد خانواده

مترادف

husband ، man of the family ، married man ، patriarch

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش