اشنا کردن سایر معانی: اشنا کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش آشنایی پایه [حملونقل هوایی] آموزش زمینی خدمۀ تازهاستخدامشدۀ شرکت برای آشنا کردن آنها با وظایف و مسئولیتهای خدمۀ پرواز و خدمۀ مسافری و مقررات دولتی و امور مجاز و ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اشنایی، راهنمایی، جهت، گرایش، اشناسازی، جهت یابی، توجه بسوی خاور سایر معانی: سو، سمت، سوگیری، سویابی، جهت گیری، خوگیری، سازگاری، همسازی، آشنایی، وضعیت سنجی، تشخیص موقعیت، درک محیط، حفظ توازن ...
سفر یا گشت ارزانقیمت یا غالبا رایگانی که بهمنظور معرفی یک مهمانخانه/ هتل یا مقصد گردشگری برای دستاندرکاران این صنعت ترتیب داده میشود [گردشگری و جهانگردی] ...