بینایی، دید، بینش سایر معانی: قوه ی باصره، مراقبت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
( مراقب چشماتون باشید ( به کسی که چشم چرونی میکنه میگی
بینایی، نظر، هدف، منظر، دیدگاه، جلوه، قیافه، چشم، دید، بینش، منظره، تماشا، باصره، قدرت دید، الت نشانه روی، رویت کردن، بازرسی کردن، دیدن، دید زدن سایر معانی: دورنما، نما، (جمع) دیدنی ها، جاها ...
بینایی، الهام، خیال، بصیرت، تصور، دید، وحی، منظره، رویا، دیدن سایر معانی: حس باصره، بینش، نظر، ژرف بینی، خواب و خیال، تیناب، (به ویژه زن) مه روی، مه پیکر، خوش جمال، زیبا، در عالم خواب و خیال ...