خشک کردن، خشکانیدن سایر معانی: خشکاندن، خشکیدن، ورخشکیدن، ورخشکاندن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشک کردن، در جای خشک نگهداشتن سایر معانی: (کاملا) خشک کردن یا شدن، خشکاندن، خشکیدن، خشک سازی کردن، خوشیدن، (مواد خوراکی را برای حفظ از فساد و غیره) خشک کردن [شیمی] 1- (کاملا) خشک کردن یا شدن ...