بی روح، بی جان، مرده، جامد، کسل، دل مرده و بیروح سایر معانی: مرده، بی جان، بیروح، جامد، دل مرده وبیروح، کسل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمام شده، مرده، از بین رفته، منقرض، خاموش، معدوم، منسوخه، خاموش شده سایر معانی: غیرفعال، اطفا شده، نابود، نیست، منهدم، نایاب، نیسته، نایافت، پی گم، (شغل یا عنوان یا القاب اشرافی و غیره) منسو ...