معنی

تمام شده، مرده، از بین رفته، منقرض، خاموش، معدوم، منسوخه، خاموش شده
سایر معانی: غیرفعال، اطفا شده، نابود، نیست، منهدم، نایاب، نیسته، نایافت، پی گم، (شغل یا عنوان یا القاب اشرافی و غیره) منسوخ، کهنه، برافتاده

دیکشنری

منقرض شده
صفت
extinctمنقرض
off, silent, extinct, extinguished, quiet, stillخاموش
extinct, nonexistentمعدوم
dead, deceased, lifeless, defunct, extinct, exanimateمرده
defunct, extinctاز بین رفته
through, defunct, extinct, rounded, thru, all-overتمام شده
extinct, out-of-dateمنسوخه
extinctخاموش شده

ترجمه آنلاین

منقرض شده

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.