پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردن سایر معانی: (از روی تخته سیاه یا نوار صوتی و غیره) پاک کردن، زدودن، مخدوش کردن، سودن، از خاطر دور کردن، از حافظه زدودن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوک پاک کن [کامپیوتر] هد پاک کردن .
[کامپیوتر] دیسک گردان وری پاک شدنی .
پاک کردن، اثارچیزی را از بین بردن، خراشیدن، تراشیدن، محوکردن پاک کردن
(فیزیولژی - ماده ای که عمل کولین استراز را محدود می کند) ضد کولین استراز
[کامپیوتر] پاکن دسته جمعی
(تنکرد شناسی) کولین استراز (آنزیمی که استیل کولین را به کولین و اسید استیک هیدرولیز می کند)
[صنایع غذایی] اپیمراز :آنزیمی است که یک مونو ساکارید را به اپیمر آن (اپیمری شدن)تبدیل میکند. مانند تبدیل گلوکز به مانوز و بالعکس.
[کامپیوتر] رسانه پاک کن
بَسپاراز [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] زیمایهای که با بَسپارش نوکلئوتیدها رشتۀ دِنا یا رِنا را میسازد|||متـ . پلیمراز ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] احیای فایلهای پاک شده - بازیابی فایلهای حذف شده ای که فضای آنها هنوز توسط اطلاعات دیگر نوشته نشده است . وقتی فایلی راپاک می کنید، فضایی که قبلاً آن فایل اشغال کرده بود به عنوان فض ...
تهپاراز [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] زیمایهای که توالیهای کوتاه پیاپی تهپار را به انتهای فامتنهای هوهستهای اضافه می&z ...