بلند صدا کردن، با صدای بلند ادا کردن سایر معانی: فریاد کشیدن، داد زدن، با صدای بلند گفتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داد و بیداد، فریاد، جیغ، داد، نعره سایر معانی: فریاد، داد، نعره، جیغ، دادوبیداد
دستگاه با کار افت صدایی
[برق و الکترونیک] ارسال فعال شونده با صدا روش مخابره رادیویی که در آن حامل فقط وقتی ارسال می شود که سیگنال صدا وجود داشته باشد.
[برق و الکترونیک] مبدل ولتاژ قطعه مداری دو پایه که ولتاژ پایه آن مستقل از جریان عبوری ازقطعه است.
تاوهساز [حملونقل هوایی] تیغهای کوچک و عمود بر پوستۀ هواگَرد که با جریان هوا زاویهای معین دارد و با ایجاد تاوه لایۀ مرزی را تقویت میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
آسیبپذیری [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ضعف در طراحی و راهاندازی و عملکرد مدیریت یک سامانه که باعث نقض خطِمشی امنیتی آن سامانه شود ...
اسیب پذیری سایر معانی: اسیب پذیری [کامپیوتر] آسی پذیری
ممیزی آسیبپذیری [مهندسی مخابرات] فرایند شناسایی و مستندسازی آسیبپذیریهای خاص سامانههای مهم اطلاعاتی
پویشگر آسیبپذیری [رمزشناسی] برنامهای رایانهای که برای ارزیابی ضعفهای امنیتی سامانههای رایانهای و شبکهها و برنامههای کاربردی یا نرمافزاری ...
گونۀ آسیبپذیر [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] گونهای که اگر اقدامات حفاظتی در مورد آن اعمال نشود، منقرض خواهد شد
[حسابداری] بیمه مازاد بر مبلغ فرانشیز ؛ خسارت ویژه کالا علاوه بر خسارات عمومی نیز قابل پرداخت است