میزان، تعادل، موازنه، ارامش سایر معانی: (فیزیک) هم سنگی، هم ترازی، هم ایستایی، ترازمندی، هم وزنی، هم ترازویی، تعادل جسمی، تعادل روحی، تن ترازی، روان ترازی، آرامش، سکون [علوم دامی] پایدار، تع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سکون، ارامش، ملایمت
ملایمت، اعتدال، میانه روی سایر معانی: میانگیری، میان واری، آرامی، متانت، خونسردی، متعادل سازی، (جلسات و مناظرات و غیره) گردانندگی، همایند سروری
بردباری، طاقت، عزا، شکیبایی، تاب، صبر، شکیب سایر معانی: خودداری، حوصله، تحمل، پایداری (patiency هم می نویسند)، (انگلیس) فال ورق