برگشت، باز گشت، بازگشتن، عودت، اعاده، رجعت، مراجعت، برگشت دادن، مراجعت کردن، عود کردن، عطف کردن، بر گرداندن، برگشتن، پس دادن سایر معانی: بازگشت کردن، بازآمدن، بازگرداندن، پس فرستادن، پاسخ دا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طبقه ی بالای اجتماع، اشراف، پولداران، وابسته به طبقات بالای اجتماع، وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان، زبرپایه [زمین شناسی] رده بالا [ریاضیات] رده ی بالا [آمار] رده بالا ...
راهرو، سرسرا، دهلیز، هشتی، دالان سرپوشیده سایر معانی: (کالبدشناسی - جانورشناسی) دهلیز، دهلیزه، دالان، رواق، کفش کن، رجوع شود به: lobby، راهرو سرپوشیده میان دو واگن مسافربر [زمین شناسی] دهلیز ...
اطلاعات مربوط به قوانین و مقررات ورود به یک کشور و عبور و خروج از آن [گردشگری و جهانگردی]
واژههای مصوب فرهنگستان
تسخیر و حفظ مواضع نظامی در برخورد با نیروی متخاصم مسلح|||متـ . تصرف قدرتمندانه [علوم نظامی]
جدول حجمی با بیش از یک متغیر شامل قطر برابر سینه و محیط برابر سینه برای درختان و قطر میانی و انتهایی برای بینهها [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ...
اصطلاحی در ابتدای یک مدخل اصطلاحی [اصطلاحشناسی]
هریک از واحدهای موجود در واژگان|||متـ . مدخل واژگانی [زبانشناسی]
کلاهکی که در مرحلۀ آخر پرواز موشک در مسیر بالستیکی (ballistic) رها میشود [علوم نظامی]
گواهی انجمن حمایت و جبران خسارت که پس از طی مراحل به کشتیهای مالکانی که عضو انجمن هستند تعلق میگیرد [حملونقل دریایی]