کلاهک بازآ [علوم نظامی] کلاهکی که در مرحلۀ آخر پرواز موشک در مسیر بالستیکی (ballistic) رها میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
ادخال کار از دور [کامپیوتر] ورود برناه از راه دور ؛ وارد کردن کار از راه دور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتاقک نگهبان، سرپناه نگهبان، اتاقک نگهبانی، سایبان چوبی نگهبان سایبان چوبی برای نگهبان [کوه نوردی] اطاقک سنگی
[ریاضیات] دفترداری یک طرفه، دفتر داری ساده
جدول حجم تکعاملی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] جدول حجمی با تنها یک متغیر
[حسابداری] فعالیت جاری
حکومت اشرافی، طبقهء اشراف سایر معانی: نخبگان، بهسالاران، بهزادان، زبدگان، (در اصل) بهسالاری (حکومت خوب ترین افراد)، بهزاد سالاری، اشراف سالاری (حکومت اقلیت اشرافی که ثروت و مقام موروثی دارند ...
ارباب رجوع، مشتریان، پیروان، موکلین سایر معانی: کاردهان، مراجعین، مخدومان، زاورگیران (clientage هم می گویند) [حقوق] ارباب رجوع [ریاضیات] مشتریان، ارباب رجوع
باب، در، راهرو، درب سایر معانی: (مجازی) خانه، آپارتمان، (مجازی) وسیله، اسباب، راه، درگاه، آستانه، مدخل [عمران و معماری] در
(فرانسه) دنیای اعیان و اشراف، جهان از ما بهتران
پست، فرعی، درجه دوم، نا مرغوب، پایین رتبه سایر معانی: (از نظر جا) در پایین، پایینی، فرودین (در برابر فرازین)، زیرین، (از نظر مقام و رتبه) دون، دون پایه، زیردست، تابع، فرمانبردار، کهتر، پسمند ...
نجابت، علو، اصالت خانوادگی، طبقه نجبا سایر معانی: شرف، شرافت، شرافتمندی، بزرگ منشی، بزرگواری، اصالت، خوبی، نیکی، برتری، ارزشمندی، جلال، شکوه، عظمت، اشرافیت، اشرافیون، نجبا، برجستگی، ناموری، ...